مدیریت تحول : دلیل شکست شرکت های بزرگ در برخورد با نوآوری های تکنولوژیک چه بوده است ؟ آیا شرکت های بزرگ نتوانسته اند خود را با تغییرات به روز کنند ؟ چرا مدیران این شرکت ها در برخورد با تکنولوژی ها دچار سردرگمی می شوند ؟ پنج اصل مرتبط با طبیعت سازمانی که مدیران و شرکتهای موفق آنها را به خوبی شناسایی کرده و به کار بستهاند کدامند ؟ مدیران بزرگ چگونه از این اصول نهایت استفاده را برده اند ؟ در این مقاله از وب سایت توسعه تجارت دلیران دنا (دناکو) (مدیریت تحول تکنولوژیک) مورد بررسی قرار می گیرد.
مدیریت تحول تکنولوژیک
تجربه ثابت کرده علت اصلی و بنیادین ناتوانی شرکتهای بزرگ و قدرتمند در برخورد درست با نوآوریهای تکنولوژیک ناشی از مدیریت ضعیف و سنتگرای آنها بوده است که از قابلیت و توانایی کافی برای برخورد صحیح با تکنولوژیهای خیلی جدید و ناشناخته برخوردار نبودهاند.
بارها مشاهده شده که اغلب مدیران شرکتهای مورد بررسی عمدتا جزو مدیران توانمندی بودند که از قابلیتهای بسیار بالایی در زمینههایی چون شناخت نیازهای آینده مشتریان و شناسایی راههای تحقق و پاسخگویی به این نیازها و همچنین سرمایهگذاری روی پروژههایی که به تحقق نیازها و خواستههای مشتریان منتهی میشوند، برخوردار بودند اما هنگامی که صحبت از تکنولوژیها و نوآوریهای ناشناخته به میان میآید همین مدیران قابل و مجرب دچار مشکل و سردرگمی میشوند.
دلیل اصلی این مساله و ریشه این ناکامی در «مدیریت خوب» نهفته است چرا که اکثر مدیران دقیقا همان طور بازی و ایفای نقش میکنند که از آنها انتظار میرود. در دنیای واقعی و کنونی ما، مهمترین و حساسترین تصمیمگیریها و تخصیص منابع شرکتها که نقشی کلیدی در موفقیت شرکتهای بزرگ و جاافتاده داشته و دارد، دقیقا همان تصمیمات و تخصیصهایی است که در عمل، تکنولوژیهای ناشناخته را مردود شمرده و از دور خارج میکند. این تصمیمگیریها و تخصیصها معمولا بر محورهای زیر متمرکز هستند:
گوش کردن دقیق به مشتریان و پیروی از خواستههای آنها، رصد دقیق و دائمی رفتار رقبا، سرمایهگذاری منابع برای طراحی و ساخت محصولات با کیفیتتر و با قابلیتهای بیشتر و سودآورتر. در حالی که تمام این استراتژیها و اقدامات دقیقا موجب شکست و ناتوانی این شرکتها در برخورد با تغییرات تکنولوژیک ناشناخته میشود.
تکنولوژیهای ناشناخته و تکان دهنده دارای ویژگیهایی هستند که کاملا متفاوت و متضاد با این اقدامات و تصمیمگیریها عمل میکنند. این تکنولوژیها و نوآوریهای برآمده از آنها به شرکتها پیشنهاد میکنند بر طرحها و پیشنهادهایی تمرکز کنند که ممکن است مشتریان آنها را مردود شمرند، دارای حاشیه سود اندک و تنها در بازارهای خاص و محدودی قابل عرضه و فروش هستند و همه اینها کاملا برخلاف همان اصولی است که شالوده پیشرفت شرکتهای جاافتاده و بزرگ را تشکیل داده است.
بهطور کلی، پنج اصل مرتبط با طبیعت سازمانی وجود دارد که مدیران و شرکتهای موفق آنها را به خوبی شناسایی کرده و به کار بستهاند در حالی که بازندگان مصاف با تکنولوژیهای خیلی جدید و ناشناخته، این اصول را نادیده گرفته و با آن به مقابله برخاستهاند. این اصول عبارت است از:
۱- وابستگی به منابع: مشتریان به نحو موثری، الگوهای تخصیص منابع را در شرکتهای موفق و پررونق کنترل میکنند.
۲- بازارهای کوچک و خرد نمیتوانند نیازهای رشد شرکتهای بزرگ را تامین و حل کنند.
۳- کاربردها و استفادههای عمده از تکنولوژیهای مخرب در مراحل اولیه ناشناخته و غیرقابل شناسایی هستند و به همین دلیل شکستها و ناکامیهای اولیه در زمینه به کارگیری تکنولوژیهای ناشناخته، مقدمه موفقیتهای آتی خواهند بود.
۴- سازمانها این توانایی را دارند تا مستقل از توانایی افرادی که در آنها کار میکنند به حیات خود ادامه دهند. این قابلیت در فرآیندها و ارزشهای این سازمانها و در بطن فعالیتهای جاری و مدلهای کاری این سازمانها نهفته است و همین عامل حدود تواناییها یا ناتوانی آنها را در برخورد با تغییرات تکنولوژیک ناشناخته تعریف خواهد کرد.
۵- عرضه تکنولوژی، همیشه مساوی و مبتنی بر تقاضای بازار نیست. بنابراین، اگر یکسری تکنولوژیها در بازارهای موجود و جاافتاده با استقبال سرد و ناامیدکننده مشتریان مواجه میشوند، میتوانند در بازارهای رو به رشد و جدید غوغا به پا کنند و ارزش آفرین باشند.
مدیران بزرگ چگونه از این اصول نهایت بهره را میبرند؟
۱- مدیران بزرگ، آن دسته از تکنولوژیهای جدید و ناشناخته را مورد توجه قرار میدهند و روی آن سرمایه گذاری میکنند که مشتریان، متقاضی چنین تکنولوژیها و محصولات برآمده از آن باشند. بنابراین، چنانچه مدیران بتوانند نوآوریهای ناشناخته و خیلی جدید را در اختیار مشتریان مشتاق و خواهان آن نوآوریها قرار دهند، آنگاه تقاضای فزاینده مشتریان برای آن محصول جدید باعث سرازیر شدن منابع مورد نیاز برای تولید هر چه بیشتر آن خواهد شد.
۲- آنها خود را آماده پذیرش شکستها و ناکامیهای اولیه میکنند و میکوشند تا ضربات منفی اولیه را تحمل کنند. آنها به خوبی میدانند که بازارها و مشتریان نیازمند هستند مراحل مختلف آزمون، یادگیری، خطا و دوباره آزمون را طی کنند.
۳- آنها بخشی از منابع اصلی و جاری سازمان را برای رویارویی با تکنولوژیهای ناشناخته و تکاندهنده استفاده میکنند اما در عین حال مواظب هستند که با این کار، ارزش و جایگاه نوآوری را در سازمان زیر سوال نبرند و به تدریج ارزشها و ساختارهای هزینهای سازمان را به سمت جلب نوآوریهای تکاندهنده سوق میدهند.
۴- مدیران موفق در مرحله تجاریسازی تکنولوژیهای جدید و ناشناخته سعی میکنند بازارهای جدیدی کشف کرده و توسعه دهند که برای محصولات ساختارشکن و نوآورانه ارزش قائل هستند و چنین تکنولوژیهایی را به تکنولوژیهای جاافتاده و پولساز ترجیح میدهند.
ما در وب سایت توسعه تجارت دلیران دنا اهداف بزرگی را دنبال می کنیم. به دنبال آباد سازی ایران عزیز ، توسعه اقتصاد کشور ، افزایش فروش شرکت های تولیدی و خدماتی داخلی ، افزایش سطح سواد عمومی مدیریت و دانش تجارت و کسب و کار مردم عزیزمان ، توسعه تجارت الکترونیک ، بهبود محیط کسب وکار ، گسترش تحقیق و توسعه ، افزایش کار آفرینی و سطح خلاقیت و نوآوری در سازمان های ایرانی هستیم. مقالاتی که توسط ما نوشته شده اند یا گردآوری شده اند با دقت و وسواس انتخاب شده اند و موارد کلیدی در توسعه شرکت های ایرانی و ابادنی کشور در نظر گرفته شده اند. شما می توانید تمام این مقالات مطالعه کنید و در نهایت فقط این احساس خوب آموختن علوم مفید را خواهید داشت.
شما می توانید از بخش سفارش خدمات ، در زمینه های مشاوره بازاریابی و فروش ، طراحی سایت و بهینه سازی سایت ، مشاوره نوآوری و ایده پردازی ، تحقیق و توسعه ، مشاوره منابع انسانی ، مشاوره سرمایه گذاری و خدمات تجارت الکترونیک را سفارش دهید.
برای انتشار مجدد مقالات این وب سایت ذکر منابع و درج لینک به سایت ما (توسعه تجارت دلیران دنا) الزامی است.
منابع:
نویسنده: کلایتون کریستینسن
مترجم: سیدحسین علوی لنگرودی
alavitarjomeh@gmail.com
The Innovator`s Dilemma
وب سایت دنیای اقتصاد
وب سایت توسعه تجارت دلیران دنا (دناکو)
پاسخ دهید